روز نوشت روزهای مهر
سلام دیروز کلی نوشتم اما یادم رفت ثبت موقت بزنم همش پرید.دیروز اول ماه بود برا همه دعا کردم.اما روز نوشت روز 5 شنبه صبح پرنیان خانم بیدار شدن بهش گفتم امروز نرو امیر هم تو خونه است .گفت نه خاله منتظر منه باید برم.لباسشو پوشید وباباباش رونه شد .منم مشغول امورخانه شدم .امیر حدود ساعت 9 بیدار شد نشست پای تلویزیون .منم یکریز کار کردم .یکدفعه یادم اومد امیر دفتر ریاضی گاج میخواد شب قبلش بهم گفته بود .لباس پوشیدم که برم امیر گفت ترجیح میده خونه باشه .همیشه همینجوره بیشتر دوست داره تو خونه بمونه.رفتم تو خیابون شریعتی بانک کتاب اونجا یک عالمه کتابه.دفتر ریاضی برا امیر دوتا کتاب برا خودم ودوتا پازل برا پرنیان خریدم واومدم بیرون.رفتم مرکز خرید ازادی ...
نویسنده :
مامان امیر وپرنیان
9:35
روز نوشت روزهای مهر
سلام دیروز کلی نوشتم اما یادم رفت ثبت موقت بزنم همش پرید.دیروز اول ماه بود برا همه دعا کردم.اما روز نوشت روز 5 شنبه صبح پرنیان خانم بیدار شدن بهش گفتم امروز نرو امیر هم تو خونه است .گفت نه خاله منتظر منه باید برم.لباسشو پوشید وباباباش رونه شد .منم مشغول امورخانه شدم .امیر حدود ساعت 9 بیدار شد نشست پای تلویزیون .منم یکریز کار کردم .یکدفعه یادم اومد امیر دفتر ریاضی گاج میخواد شب قبلش بهم گفته بود .لباس پوشیدم که برم امیر گفت ترجیح میده خونه باشه .همیشه همینجوره بیشتر دوست داره تو خونه بمونه.رفتم تو خیابون شریعتی بانک کتاب اونجا یک عالمه کتابه.دفتر ریاضی برا امیر دوتا کتاب برا خودم ودوتا پازل برا پرنیان خریدم واومدم بیرون.رفتم مرکز خرید ازادی ...
نویسنده :
مامان امیر وپرنیان
9:35
مهر
سلامممممم............ بلاخره اومدم.ببخشید منو .دلم برا همتون تنگ شده بود. . تو این مدتی نبودم دیدم برام نگران بودین .خیلی ازتون ممنونم که به فکرم بودین . مهر هم شروع شد.تو خونه ما خیلی امسال پر رنگتر بود .پرنیان خانم هم به جمع بچه هایی که باید برن مهد پیوسته بود.خداروشکر از روز اول خودش خوب رفت واصلا به ماندن من در کنارش تو مهد نبود.خیلی زود به مربی وبچه ها وابسته شده ودلش نمی خواد زود بیاد خونه.دوروز پیش هم برنامه اشپزی داشتن تو مهد .روز قبلش بهم زنگ زدن گفتن از کلاس پرنیان منو بعنوان اولین مامانی که باید بره اولین برنامه اشپزیرو اجرا کنه انتخاب کردن.مونده بودم چی اماده کنم که نیاز به پخت وپز هم نداشته باشه ودر ضمن مراحل درست کردنش ه...
نویسنده :
مامان امیر وپرنیان
9:10